ترس و امید

خداوندا ببخش ما را برای گـنـاهـانـی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده...

ترس و امید

خداوندا ببخش ما را برای گـنـاهـانـی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده...

سلام به وبلاگ ترس و امید خوش آمدید...

هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن!

مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک ،

بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بــه دنـیـاست

تـا سجـده کـنـنـد ... ولـو یـک سـجـده !

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

نـگـو ،  ســی هــزار کــوفــی ، کربلا آمدن ،

حــسیـــن  را بکشند !! کــوفــی  که می گویی ،

دور  خــودم  و  خــودت  را خــط قــرمـزی  می کشی!!

بگو :  سی هزار گنـــه کــار !!

آن وقت ، مـــا هم تـــا تــرک گــنـاه  نکرده باشیم.

در این  دایـــره  هــستــیم!

  • منتظر تنها

حضرت آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) در کتاب «پرسش‌ های شما ،

پاسخ‌ های آیت‌الله بهجت» به سؤالاتی در زمینه سیر و سلوک و

تقرب به خداوند ، پاسخ گفته است که خلاصه آن در پی می‌آید:


۱) اولین مرحله سیر و سلوک به سوی خدا چیست؟

این که حلال خدا را حلال بدانیم و حرام خدا را حرام!


۲) بهترین ذکر چیست؟

بهترین ذکر، ذکری است که من می‌گویم ؛ ذکر خدا عندالحلال و الحرام


۳) چگونه می‌توان به عرفان دست یافت و عارف شد؟

اگر به آنچه می‌دانید عمل کنید و معلومـات را زیر پا نـگـذارید این تمام

عرفان است.


۴) با توجه به اینکه داشتن اسـتـاد اخـلاق و مربی برای فـرد سـالک ،

امری ضـروری و اجـتـناب‌ ناپـذیر است حـال که ما از داشـتـن چـنـیـن 

استادی محروم هستیم چه کنیم؟

اگر کـسی طـالب معرفت و قـرب به حـق تعالی باشد و در این راه ،

خلوص و جدیت (طلب حقیقی و واقعی) داشته باشد در و دیوار به

اذن خداوند معلم او  خواهد بود وگرنه سخن رسول خدا صـلـی الله

علیه و آله هم (چه برسد به استاد و مربی اخلاق) در او اثر نخواهد

داشت چنانچه در ابوجهل اثر نکرد.


۵) عده زیادی از شما تقاضای درس اخلاق دارند اگر برایتان امکان دارد

درس اخلاق بگذارید تا ما از وجودتان بهره‌مند شویم؟

کو عمل کننده؟ کو عمل کننده آقا؟!

آقایی درس اخلاق می‌داد و جمعیت زیادی در درس او شرکت می‌کردند.

اما بعد از مـدتی اسـتـاد کـلاس را تـرک کرد. پـرسـیـدم چرا؟ گـفـت: اثـر 

نداشت، کار به جایی رسیده بود که باید به هر کدام جداگانه بگـویم کـه

شـمـا این کار را کردی و این گناه را مرتکب شـدی تـا اثر بـگـذارد و از آن

دست بکشد. 

همچنین می‌گفت: نه در گوینده اثر دارد و نه در شنونده!

حال ما چنین است که واضحات از ما عمدا فوت شده است!

جناب عبدالمطلب در آخـر گفت:مـن صـاحب شتران خود هستم، خانه

خدا (کعبه) صاحبی دارد که خود از آن حـمـایـت می‌ کند. ولـی آخـرین

حرف او اولین حرف ماست.

ما نمی‌خواهیم طریقه تمام علما و سلف صالح را دنبال کنیم. شخصی

نزد آقایی رفت و گفت: ذکـری به مـن دسـتور دهـید، آن آقا به او گفت:

نماز بخوان… همان نمازی که حضرت رسول(ص) می‌فرماید: نور چشم

من در نماز است.


۶) اگر کسی بخواهد به لحاظ معنوی به جایی برسد چه توصیه‌ای دارید؟

اگر کسی مقید باشد نماز را اول وقت بخواند به جـایی که بـاید بـرسد

خواهد رسید و نماز اول وقت برای وصول به مقامات عالیه، کافی است

اگر چه هزار سال عمر کند.

  • منتظر تنها
شب که انسان می خوابد، ملائکه موکل بر انسان او را برای نماز بیدار می کنند.
و بعد چون انسان اعـتنا نمی کند و دوباره می خوابد باز او را بیدار می کنند.
دوباره می خوابد، باز او را بیدار می کنند...
این بیداری ها از روی مصادفه و اتفاق نیست،
بلکه بیداری های ملکوتی است که به وسیله فرشتگان انجام می گیرد.
اگر انسان استفاده کرد و برخاست، آنها تقویت و تایید می کنند، و روحانیت می دهند.
وگرنه متأثر می شوند و کسل بر می گردند..
اگر از خواب برخاستید آن ملائکه را که نمی بینید، اقلاً به آنها سلام کنید و تشکر نمایید!

  • منتظر تنها

         میترسم از دخترایی که شرم و حیا ندارن ..

         اینایی که هر روز با یکی می پــرن ..

         اینایی که بخاطر یه پسر، هزارتا دروغ به پدر مادرشون میگن

         اینایی که از احساسات بویی نبردن

         اینایی که ظرافت زنونه ندارن

         اینایی که بـــد دهنن

         اینایی که شیطنتو با هرزگی اشتباه گرفتن

         اینایی که به جای شیطنتای دخترونه، کارشون شده تیغ زدن

         و دنیاشون شده مدل ماشین و پول و شارژ

         میترسم ..

         میترسم از دخترایی که دیگه دختر نیستن...



         بانو .. قدر خودتو بدون .. خیلی بیشتر ازینا می ارزی ...

  • منتظر تنها

گفتم: طالب علم هستم، علمی به من بیاموز..

گفت: تو آن قدر میدانی که گناه نکنی!

برو و گناه مکن!

  • منتظر تنها

گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک می‌شد و برمی‌گشت‌!

پرسیدن : چه می‌کنی؟

پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می‌کنم و آن را روی آتش می‌ریزم…

گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می‌آوری بسیار زیاد است و این آب فایده‌ای ندارد.

گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که وجدانم می‌پرسد:

زمانی که دوستت در آتش می‌سوخت تو چه کردی؟

پاسخ می‌دهم: هر آنچه از من بر می‌آمد!!

  • منتظر تنها

در یکى از روزها پیغمبر اسلام (ص) به اصحاب خویش ‍ فرمود: 

آیا مى دانید: کدام یک از مومنین افضل و برترند؟

گفتند: فرشتگان 

حضرت فرمود: همین طور است ولى منظور من آنان نبود. 

گفتند: پیامبران افضلند، 

حضرت فرمود: آرى ولى منظورم ایشان نیست . 

گفتند: یا رسول اللّه پس آنان کیانند؟

حضرت فرمود: ایشان آن افرادى هستند که بعد از من در آخر الزمان

بـوجود مى آیند آنان مرا ندیده و سخن مرا نشنیده و ـمعـجزات مـرا

مشاهده ننموده اند. فقـط ورق و کتاب سربسته و سیاهى را که بر

سفیدى نوشته شده باشـد مى بینند و به آنان عمل مى کنند. آنان

برادران من هستند که افضل اهل ایمانند.


سپس رسول اعظم اسلام (ص) این آیه را خواند که مى فرماید:

الذین یومنون بالغیب اولئک اخوانى حقا 

آن افرادى که به غیب ایمان مى آورند حقا که برادران منند.

اصحاب گفتند: یا رسول اللّه آیا ما برادران تو نیستیم !؟

حضرت فرمود: شما اصحاب من هستید و آنان برادران من اند. 

تفسیر آسان : ج 1، ص 37، نقل از تفسیر جلاء الاذهان


محمد(ص)

  • منتظر تنها

چرا خیلی از آدمـا :

از ســوسـک می ترسند . . .

از له کردن شخـصـیت دیگران مثل سـوسک نمی ترسند ؟

از عــنکبوت می ترسند . . . 

از اینکه تمام زندگـیمون تار عــنکبوت ببندد نمی ترسند ؟

از شـکـسـتن لـیـوان مـی ترسند . . . 

از شــکـسـتـن دل آدمـهـا نـمی تـرسـنـد ؟

از ایـــنــکــه بـهـشـون خـیـانـت کـنـنــد مـی تـرسـنـد . . . 

از خـیانـت بـه دیـگـران نـمـی تـرسـنـد ؟

از چشم چرانی و نگاه بد به ناموسشون می ترسند . . .

ولی از نگاه به ناموس مردم نمی ترسند ؟

از آزار ناموس خودشون توسط دیگران هراس دارند . . .

ولی از اذیـت شـدن نـامـوس دیـگـران هـراسی ندارند ؟

چـــرا ؟ ؟ ؟

  • منتظر تنها

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت: 

مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.

بقال کاغذ رو گرفت و لیسـت نوشـته شده در کـاغـذ را فـراهم کـرد و به

دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت: 

چون دختر خوبی هستی و به حرف مامـانت گـوش مـی‌ دی، می‌تونی

یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.

ولی دختر کوچولو از جـای خـودش تـکـون نخورد، مرد بقال که احساس

کرد دخـتـر بـچـه بـرای بـرداشـتـن شکتـلات‌ها خجالت می‌کشه گفت: 

دخترم! خجالت نکش ، بیا جلو خودت شکلات هاتو بردار

دخترک پاسخ داد: عمو! نمی‌خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی‌شه

شما بهم بدین؟ 

بقال با تعجب پرسید: چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟ 

و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: 

آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!

داشتم فکر می کـردم حـواسمون به‌ انـدازه ی بچه کوچـولو هم جـمـع

نیست که بدونیم و مطمئن باشیم که: مشت خدا از مشت ما بزرگتره

  • منتظر تنها



   . . . چه بسیار کسانی که در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسیدند و چه

  بسـیار کـسانی که در آغــاز شب بر او حسد میبردند و در پــایــان شب

  عزاداران به سوگشان نشستند . . .

نهج البلاغه حکمت 380


امام علی (علیه السلام) وقتى از جنگ صفین برگشت و به قبرستان

پشت دروازه کوفه رسید رو به مردگان کرد) فرمود :

اى ساکـنـان خانه هاى وحـشـت زا و محـلـه هـاى خالى و گـورهاى 

تاریک ، اى خفتگان در خـاک ، اى غـریـبـان ، اى تـنـها شـدگـان ، اى

وحـشــت زدگـان ، شما پیش از ما رفــتــیــد و ما در پى شما روانیم

و به شما خواهیم رسید.

اما خانه هایتان ! دیگران در آن سکونت گزیدند؛

و اما زنـانـتـان ! بـا دیــگــران ازدواج کـردنـد؛

و اما امـوال شما ! در میان دیگران تقسیم شد!

این خبرى است که ما داریم، حال شما چه خبر دارید؟

سپس به اصحاب خود رو کرد و فرمود:

بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند ، شما را خبر مى دادند که،

بهترین توشه ، تـــقـــوا است...

حکمت 130 نهج البلاغه

  • منتظر تنها