ترس و امید

خداوندا ببخش ما را برای گـنـاهـانـی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده...

ترس و امید

خداوندا ببخش ما را برای گـنـاهـانـی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده...

سلام به وبلاگ ترس و امید خوش آمدید...

هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن!

مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک ،

بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بــه دنـیـاست

تـا سجـده کـنـنـد ... ولـو یـک سـجـده !

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

چشم چرانی

دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۰۰ ب.ظ

جوانی نزد عالمی آمد و از او پرسید:

من جوان کم سنی هستم اما آرزوهای بزرگی دارم و نمی توانم خود
را از نگاه کردن به دختران منع کنم، چاره ام چیست؟

عالم نیز کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را به
سـلامت به جای معـیـنی ببرد و هـیچ چیزاز کوزه نـریزد. واز یـکـی از
شاگـردانش درخـواست کرد او را هـمـراهی کند و اگر شیر را ریخـت
جلوی همه ی مردم او را کتک بزند.

جوان نیز شیر را به سلامت به مقصد رساند. و هیچ چیز از آن نریخت.
وقتی عالم از او پرسید چند دختر را در سر راهت دیدی؟

جوان جواب داد: هیچ، فقط به فکر آن بودم که شیر را نـریزم که مبادا
در جلوی مردم کـتـک بخورم و در نزد مردم خوار و خفیف شوم.

عالم هم گفت: این حکایت انسان مؤمن است که همیشه خداوند را
ناظر بر کارهایش میبیند و از روز قیامت و حساب و کتاب بیم دارد.




  • منتظر تنها

راه کنترل چشم

چشم

چشم چرانی

نظرات (۴)

حکایت بسیار زیبایی بود!
http://hegzaco.com
پاسخ:
سلام ممنون!
  • علی سجاد موحد
  • زیبا بود
    پاسخ:
    سلام ممنون
  • وادی ایمن
  • سلام.
    مثل همیشه ناب ناب...
    پاسخ:
    سلام نظر لطف شماست
    خیلی حکایت زیبایی بود... و یک تلنگر به موقع.
    پاسخ:
    سلام ممنون
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">