سحر برای دمیدن، شتاب میگیرد
شتاب، از قدم بوتراب میگیرد
سحر برای مناجاتیان، پر از عبرت
سحر برای ملاقاتیان، پر از حیرت
سحر برای شهیدان، رسیدنی زیباست
سحر برای شهادت، دمیدنی زیباست
سحر برای علی، لیلةالمبیتانه
شدن شهید تماشا، شبیه پروانه!
سحر برای علی، آشناترین درمان
سحر برای علی، رستن از غم زندان
سحر برای علی، پرتو رخ همسر
سحر برای علی، فتح قلعهی خیبر
سحر برای علی، گفتگوی دل با دوست
سحر برای علی، لحظهای عجب نیکوست!
سحر برای دمیدن، شتاب میگیرد
شتاب، از قدم بوتراب میگیرد
به آسمان، که نظر میکنی، پریشان است
به هر کران، که نظر میکنی، پریشان است!
خدای من! چه مگر اتفاق میافتد؟!
کدام فتنه، سحر، اتفاق میافتد؟!
چه اتفاق مگر در کمین شیر خداست؟
که لحظههای زمین مبتلای ثانیههاست!
سحر مگر به زمین، آفتاب میگیرد
و یا کسی، سحر از بوتراب، میگیرد
چرا نوای علی، جان گداز میآید؟!
چرا به ذهن زمان، مثل راز، میآید؟!
کسی به غیر علی، آگه از خبرها، نیست
کسی به غیر علی، آگه از سحرها، نیست
کسی به غیر علی، پی نبرده بر دل راز:
که میرسد به طلب، عاقبت، میان نماز!
سحر برای علی، گفتگوی دل با دوست
سحر برای علی، فرصتی عجب نیکوست!
تمام کوچه، تو گویی که، مست مولا بود
تمام کوچه نگاهش، به دست مولا بود
تمام کوچه از این پس، به فکر فرداهاست
تمام کوچه، از این پس، گرفته و تنهاست
گمان نمی کنم ای مرمان کوفه نشین!
که بعد از او بنشیند، خلیفه، روی زمین
امیر بنده نوازی، که فخر عالم بود
برای خیل گدایان، همیشه همدم بود
امیر بنده نوازی که شب نمی آسود
به فکر نان یتیمان دشمن خود بود
امیر قافلهی عشق، مرد راهت کو؟!
شهید جاذبهی حضرتِ نگاهت کو؟!
کجاست آن که چو مالک، فدایی ات باشد؟
فدای عشق همیشه خدایی ات باشد!
اگر چه لایق عشقت نِه ایم، میدانیم
در این سلوک نرفته، ز راه میمانیم!
توجهی : که اجابت کنی دعاهامان
تفقدی: که شود، دردهایمان، درمان !
شاعر: سیدعلی اصغر موسوی
برای دریافت به وب سایت نوای جمکران مراجعه کنید
WWW.NAVAYEJAMKARAN.IR
اللهم عجل لولیک الفرج