خاطره شنیدنی از حسین پناهی
پنجشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ق.ظ
خاطره شنیدنیِ اکبر عبدی از حسین پناهی که خواندن آن خالی
از لطف نیست.
عبدی میگوید: یک روز سر سریال بودیم. هوا هم خیلی سرد بود.
حسین از ماشین پیاده شد بدون کاپشن.
گفتم: حـسـین ایـن جـوری اومـدی از خـانه بـیـرون؟ نگفـتی سرما
میخوری؟! کاپشن خوشگلت کو؟
گفت: کاپشن قشنگی بود، نه؟
گفتم: آره
گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سرراه یکی را دیـدم کـه
اون هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت. من فقط دوستش داشتم....