معنای لغوی شفاعت
کلمه شفاعت از ریشه شفع به معنى جفت و ضم الشیء الى مثله گرفته شده و نقطه مقابل آن وتر به معنى تک و تنها است سپس به ضمیمه شدن فرد برتر و قوی ترى براى کمک به فرد ضعیف تر اطلاق گردیده است. شفاعت در لغت به معنای خواهش گری و پایمردی کردن ، میانجی گری ، وساطت و پا در میانی کردن و درخواست عفو و بخشایش است.
این لفظ در عرف و شرع به دو معنى متفاوت گفته می شود:
الف- شفاعت در عرف به این گفته مى شود که شخص شفیع از موقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتى را در مورد مجازات زیردستان خود عوض کند.
گاهى با استفاده از نفوذ خود یا وحشتى که از نفوذ او دارند و زمانى با پیش کشیدن مسائل عاطفى و تحت تاثیر قرار دادن عواطف طرف و زمان دیگرى با تغییر دادن مبانى فکرى او در باره گناه مجرم و استحقاق او و مانند اینها.
بطور خلاصه شفاعت طبق این معنى هیچگونه دگرگونى در روحیات و فکر مجرم یا متهم ایجاد نمى کند، تمام تاثیرها و دگرگونی ها مربوط به شخصى است که شفاعت نزد او مى شود .
این نوع شفاعت در بحث هاى مذهبى مطلقا معنى ندارد، زیرا نه خداوند اشتباهى مى کند که بتوان نظر او را عوض کرد، و نه عواطفى به این معنى که در انسان است، دارد که بتوان آن را برانگیخت، و نه از نفوذ کسى ملاحظه مى کند و وحشتى دارد و نه پاداش و کیفرش بر محورى غیر از عدالت دور مى زند.
ب - مفهوم دیگر شفاعت بر محور دگرگونى و تغییر موضع شفاعت شونده دور مى زند، یعنى شخص شفاعت شونده موجباتى فراهم مى سازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبى قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگى گردد، و ایمان به این نوع شفاعت در واقع یک مکتب عالى تربیت و وسیله اصلاح افراد گناهکار و آلوده، و بیدارى و آگاهى است، و شفاعت در منطق اسلام از نوع اخیر است.
و تمام ایرادها، خرده گیری ها، و حمله ها همه متوجه تفسیر اول براى شفاعت مىشود، نه مفهوم دوم که یک معنى منطقى و معقول و سازنده است.
معنای اصطلاحی شفاعت
بدون شک مجازاتهاى الهى چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامى ندارد، بلکه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا براى اطاعت از قوانین و در نتیجه پیشرفت و تکامل انسانها است، بنا بر این هر چیز که این ضامن اجراء را تضعیف کند باید از آن احتراز جست تا جرات و جسارت بر گناه در مردم پیدا نشود.
از سوى دیگر نباید راه بازگشت و اصلاح را بکلى بر روى گناهکاران بست بلکه باید به آنها امکان داد که خود را اصلاح کنند و به سوى خدا و پاکى تقوا باز گردند.
شفاعت به مفهوم قرآنی اش این است که شخص گنه کار به سبب پاره ای از جنبه های مثبت مانند ایمان یا انجام بعضی از اعمال صالح شباهتی به اولیاء الله پیدا کند و آنان با عنایات و کمک های خود او را به سوی کمال سوق دهند و از پیشگاه خداوند تقاضای عـفو کنند. به تعبیری دیگر حقیقت شفاعت ، قرار گرفتن موجودی قوی تر و برتر در کنار موجودی ضعیف تر و کمک کردن به او برای پیمودن مراتب کمال است.
شفاعت در معنى صحیحش براى حفظ همین تعادل است، و وسیلهاى است براى بازگشت گناهکاران و آلودگان و در معنى غلط و نادرستش موجب تشویق و جرات بر گناه است.
کسانى که جنبه هاى مختلف شفاعت و مفاهیم صحیح آن را از هم تفکیک نکرده اند گاه بکلى منکر مساله شفاعت شده، آن را با توصیه و پارتى بازى در برابر سلاطین و حاکمان ظالم برابر مى دانند! و گاه مانند وهابیان آیه را که مى گوید: لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ در قیامت (از کسى شفاعت پذیرفته نمى شود) بدون توجه به آیات دیگر دستاویز قرار داده و به کلى شفاعت را انکار کرده اند.
ایرادات مخالفان شفاعت:
به هر حال ایرادهاى مخالفان شفاعت را در چند مطلب مى توان خلاصه کرد:
1) اعتقاد به شفاعت ، روح سعى و تلاش را تضعیف مىکند.
2) اعتقاد به شفاعت انعکاسى از جامعه هاى عقب مانده و فئودالیته است.
3) اعتقاد به شفاعت موجب تشویق به گناه و رها کردن مسئولیتها است.
4) اعتقاد به شفاعت یک نوع شرک و چندگانه پرستى و مخالف قرآن است!
5) اعتقاد به شفاعت مفهومش دگرگون شدن احکام خداوند و تغییر اراده و فرمان او است!
همه این ایرادها از آنجا ناشى شده که شفاعت را از نظر مفهوم قرآنى با شفاعت هاى انحرافى رائج در میان عوام مردم اشتباه کرده اند.
منبع: تبیان
- ۱ نظر
- ۰۳ شهریور ۹۳ ، ۲۲:۰۰