از شخصی پرسیدند: روزها و شب هایت چگونه می گذرد؟
با ناراحتی جواب داد: چه بگویم! امروز از گرسنگی مجبور شدم
کوزه ی سفالی که یادگار سیصد ساله ی اجدادم بود بفروشم
و نانی تهیه کنم...
گفت: خداوند روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته
و تو اینگونه ناشکری می کنی؟!!
- ۱ نظر
- ۱۲ مهر ۹۳ ، ۱۴:۰۰