ترس و امید

خداوندا ببخش ما را برای گـنـاهـانـی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده...

ترس و امید

خداوندا ببخش ما را برای گـنـاهـانـی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده...

سلام به وبلاگ ترس و امید خوش آمدید...

هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن!

مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک ،

بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بــه دنـیـاست

تـا سجـده کـنـنـد ... ولـو یـک سـجـده !

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت یوسف» ثبت شده است

حضرت یوسف از بالای قـصر جـوانــی را دیــد که با لباسهای مندرس
از کنار قصر عبور می کرد، جبرئیل به حــضــرت عرض کرد: این جــوان
را می شناسی؟

حضرت یوسف فرمود: نه

جبرئیل فرمود: این همان طـفلی است که در گهــواره بــه سخن آمد
و نزد عزیز مصر به پاکدامنی و طهارت تو شهادت داد ..

حضرت یــوســف فرمود: او را بر مــن حـقــی است، پس دستور داد،
جوان را آوردند و امر کرد او را لباسهای فاخــر پوشانــیــدند و انــعــام
زیاد در حق او ارزانی فرمود...

با نگاه به این منظره جبرئیل به خنده آمد!

حضرت یـوســف فرمود: آیا احــســان ما کم بود که به نظر تحــقــیـر 
تبسم کردی!؟

جبرئیل عرض کرد: غـرض از خـنده من این است تــو که مــخــلوقی
هستی در حــق این جــوان به واســطه یـک شـهـادت بر حـقی که
درباره تو در حـال خــردســالی و بی اخـتـیــاری داده بود ایــن همـه
احــســان کــردی ، پــس پروردگار بـزرگ در حق کسی که بر توحید
و وحدانیت او گواهی داده (و یک عمر بگوید: اشهد ان لا اله الا الله )
چقدر احسان خواهد فرمود ...

خزینة الجواهر مرحوم نهاوندی

  • منتظر تنها