تزکیه به معنی نمو و رشد دادن است، سپس این واژه به مـعـنـی
تطهیر و پاک کردن آمده است.(1) قرآن مجید پس از یازده سوگند
میفرماید: ســوگــنــد به همه اینها که هرکس نــفــس خــود را
تزکیه کند، رستگار است و هرکس نـــفــس خود را آلوده ساخت،
[از لطف خدا] محروم گشت.(2) قرآن مجید هدف پیامبران را تزکیه
و پرورش نفوس ذکر کرده است.(3) این موضوع به صورت عناوین
دیگر مانند تهذیب نفس یا خود سازی در کلمات بزرگان به چشم
میخورد.
میتوان تزکیه را پالایش نفــس از رذایل اخلاقی و آراستگی به
فضائل اخلاقی دانست. عالــمــان علم اخلاق میگویند: بــراى
خودسازى ابتدا باید رذائل اخلاقى و اخلاق بد را از خود دور کرد،
سپس درخت پاکى نشاند. بدیهى است با وجود صفاتى مانــنـد
حسد وکبر و خودپسندی و خودخواهى و شهوترانی، دسترسى
به صفات پسندیده و انجام اعمال خیر بسیار مشکل خواهد بود.
مرحوم نراقى میگوید: زنهار اى جان برادر! تا حدیــث بیمارى روح
را سهل نگیرى و معالجه آن را بازیچه نشمارى و مــفاسد اخــلاق
را اندک ندانی... مسامحه در معالجه آنها آدمی را به هلاکت دائم
و شقاوت ابدی میرساند و صحــت روح و اتصاف آن به مــحــاسن
اخلاق باعث زندگانى ابدى و حیات حــقــیـقى میشود و بعد از آن
که ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول
فیضهاى الهى میگردد(4).
در روایات آمده: ملائکه داخل خانهاى که در آن سگ باشد نمی شوند
پس هر گاه خانه مملوّ از صفات رذیله که سگان درنده هستند باشد،
چگونه ملائکه در آن داخل شوند؟!
برای رسیدن به تزکیه بعضی از بزرگان دو مرحله پیشنهاد کردهاند:
1 ـ تهذیب نفس از بدیها یعنی تصفیة دل از اخلاق زشت و دوری از
گناه. این عمل را تصفیه و تخلیه هم مینامند.
2 ـ پرورش و تکمیل نفس به وسیله تحصیل عــلـــوم و معارف حقه و
فضائل و مــکــارم اخــلاق و انجام عمل صالح. این عمل را تحلیه هم
میگویند، یعنی پرورش و تکمیل و آرایش دادن. (6)
آن چه در تهذیب نفس ما را یاری می کند:
1 ـ تفکر:
یکى از موانع مهم تهذیب نفس، غفلت است و تفکر ضد غفلت است.
امام علی(ع) مى فرماید: فــکــر کـــردن مــایــه رشـــد اســت. (7)
امام خمینــی میگوید: اوّل شــرط مجاهده با نــفس و حــرکت به
جانب حق تعالی، تفکر است و تفکر در این مقام عــبــارت اســت
از آن که: انسان لااقل در هر شب و روزی مقداری فکر کند در این
که آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و
راحتی را از برای او فراهم کرده... آیا وظیفة ما با این مولای مالک
الملوک چیست؟. (8)
2 ـ توجه به کرامت انسانی:
کسی که به مقام شامخ خود پی ببرد، از رذایل دوری خواهد کرد،
امام علی (ع) میفرماید: هرکس نـــفـــس خود را گــرامـی بدارد،
شهوتها برای او کوچک و بی ارزش خواهد بود.(9)
3 ـ مشارطه:
در اوّل روز انسان با خود شرط کند که امروز بر خلاف امر الهی رفتار
نکند. به این طریق که نفس خود را مخاطب قرار دهد و به او یادآور
شود که من جز سرمایه گرانبهای عمر کالایی ندارم و اگر از دست
برود، تمام هستیام از دست میرود و به خود بگوید: فکر کن عمر
تو پایان یافته و از دیدن حوادث بعد از مرگ سخت پشیمان شدهای
و فریاد رب ارجعون سر دادهای، سپس به نفس خویش در مورد
مراقبت از اعضا و جوارح سفارش کند.
4 ـ مراقبه:
انســان در طــول روز مــراقــب اعــمــال خود باشد. این مــرحــلــه از
حساسترین مراتب سیر و سلـوک به شمار میرود. قرآن مــجــید بر
این نکته تأکید دارد که خــداونــد بر احــوال و اعمال شما نظارت دارد:
إنّ اللّه کان علیکم رقیباً خداوند بر شما مراقبت دارد. (10) کــســی
که از آیه فوق درس گرفته باشد، همواره خدا را ناظر بر کارهای خود
میداند و از غفلت و گناه دوری میوزرد.
امام علی(ع) مى فرماید: هر کس که درونش بازدارنده اى داشته
باشد، از جانب خدا برایش حافظى گمارده مى شود. (11)
اگر کسی خدا را برخود شاهد و ناظر بداند و خود را در مــحــضر خــدا
بداند و به این مطلب اعتقاد پیدا کند، هرگز دستش را به گناه و
آلودگیها نمیآلاید. کسی که به واللّه شهید علی ما تعملون. (12)
و به هو معکم اینما کنتم والله بما تعملون بصیر..(13) خدا شاهد بر
عملهای شما است و او با شما است هر کجا که باشید و خدا به
عملهای شما آگاه است، اعتقاد دارد هرگز به دنبال گناه نمیرود.
امیر المؤمنین (ع) میفرماید: خدا رحــمــت کند انــســانــی را که
همیشه پروردگارش را در نظر داشته باشد. از گــنـاه کـناره گیرد و
باخواهش دل بجنگد و آرزوی دنیایی خود را تکذیب کند. آن انسانی
که نفس سرکش خود را با تــقــوا و پرهیزکاری مهار کند و با لگام
ترس از پروردگار بر دهانش دهنه زند و مهارش را به سوی طاعت
و فرمان برداری خدا کشاند و از نافرمانی و معصیت بازش دارد.(14)
گویند: هنگامى که زلیخا با یوسف خــلــوت کرد و او را به خــویـــش
مى خواند، ناگهان به بتــى چشــمــش افتاد که در آن حــجــره قرار
داشت. بــى درنــگ بــرخــاسـت و پرده اى روى آن افکند. یــوســف
گفت: تو از مراقبت جمادى شرم داری، پس چگونه من از مــراقــبت
خداوند جبار شرمنده نباشم؟ (15)
پس از مراقبت از اعمال باید با دقت از خود حسابرسى کرد.
5 ـ محاسبه:
برای تهذیب نفس لازم است از اعمال روزانه حسابرسی به عمل آید.
امام علی (ع) می فرماید: هر کس نفس خود را به حساب بکشد، بر
عیوبش آگاه میگردد و به گناهانش پی میبرد، پس از گناهانش توبه
میکند و عیوبش را اصلاح مینماید.(16)
امام صادق(ع) مى فرماید: اى مردم، پیش از آن که شما را مورد
محاسبه قرار دهند،خودتان به حساب خویش رسیدگى کنید. (17)
6 ـ مؤاخذه و مجازات:
پس از آن که از بازنگرى در اعمال روزانه فراغت حاصل شد و انسان
در محکمة وجدان از خود دادخواهى کرد و خود را مقصر شناخت،حال
نوبت به معاتبه مى رسد. معاتبه دو مرحله دارد:
الف) انتقاد از خود
ب) توبه و جبران گذشته
در مرحلة نخست باید از نفس لـوّامـه الهام گرفت و خود را توبـیـخ و
سرزنش کرد. در حالات مرحوم آیـت الله بروجردى (ره) نقل شده که
ایشان هر گاه عـصبــانى مى شد، علاوه بر این که از شـخـص عذر
خواهى مى نمودند، نذر داشتند که فردا را روزه بگیرند. (18)
اما مرحله دوم، توبه و استغفار است. راه توبه و جبران گناه همیشه
براى بندگان باز است و پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: براى هر دردى
دارویى است و داروى گناهان، استغفار مى باشد. (19)
پس از محاسبه لازم است نفس به خاطر عمل زشتی که انجام داده،
تنبیه و مجازات شود تا از تـکـرار آن جلوگیری گردد. امام عـلـی (ع)
میفرماید: هر کس نفس خود را بر عـیـبها و گناهان توبیخ کند، از
افزایش گناه دوری خواهد کرد. (20) اولیای الهی به منظور تـنـبـیه
و تأدیب خویش، تکالیف و انجام اموری را برخود لازم میکردند،
از قبیل شب زنده داری، گرسنگی، روزه داری و کم گویی.
علامه حــســن زاده آملى در مورد راههاى خود سازى چنین توصیه
مى فرماید: 1. تــلاوت و بهره مندى از قــرآن 2. دائــم الـوضــو بودن
3. اعتدال در خوردن و آشـامیدن، یعنى نه آن قــدر زیاد بخورد که به
شکم درد مبتلا شود، ونه آن قدر کم بخورد که قدرت بر انجام کارى
نداشته باشد 4. اعـتـدال در گفتار 5. محاسـبـة نفس 6. مــراقــبــه
7. رعــایـت ادب اسلامى 8. عــزلــت و گوشه نشینى 9. تـهـجّـد
(شب زنده دارى ) 10. تــفــکر و انــدیــشــیدن 11. یاد خدا در همه
حال بودن 12. ریاضت 13. میـانه روى در کارها 14. تــعــظــیــم امر
خالق و شفقت با خـلـق 15. تــمـسّـک به ویژگىهاى عبادالـرّحمن
که قرآن مجید در سورة فرقان، آیــات 63ـ 74 برشــمــرده است.(21)
چند نکته مهم:
در خودسازى و تهذیب نفس به چند نکته اساسى باید توجه نمود:
1 - همان گونه که در تربیت و سلامت بدن، ریاضت و ورزش لازم
است، در خود سازى و تهذیب نفس نیز ریاضت و مبارزه و جهاد
با نفس ضرورت دارد.
2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعالیتهاى ساده و
اندک آغــاز مى شــود و به تدریج به ورزشــهــاى سـنگین تر وارد
مى شوند، در تربیت روح نیز باید از اندک شـروع کرد و به تــدریج
به مراحل بالاتر رسید.
3 - همان طور که در ورزش بـدنـى، تـداوم واسـتـمرار لازم است،
در ریاضت نفسانى نیز تداوم، شرط رسیدن به مقصد است. قرآن
مى فرماید: به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه
است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند
که نترسید و غمگین مباشید. (22)
امام على(ع) مى فرماید: قلیلٌ مدوم علیه خیر من کثیر مملول
منه (23) عمل اندکى که پیوسته باشد، بهتر است از بسیارى
که تو را خسته و وامانده سازد.
امام باقر(ع) مىفرماید: احب الاعمال الى اللَّه عز وجل ما داوم علیه
العبد و إن قل (24) محبـوبتـرین کار نزد خدا، آن است که انـسـان بر
آن مداومت کند هر چند اندک و ناچیز باشد
4 - چنان که در سلامت جسم، فـعـل و تـرک (دارو و پرهیز) هر دو
با هم مؤثر است، در سلامت و تـهـذیـب روح نیز فعل و ترک هر دو
لازم است، مانند اداى واجـبـات و تـرک گناهان و محرّمات و تولى و
تبرى.
5 - مهمترین چیزى که درجمیع مراحل باید رعایت شود، نیت و حضور
قلب و اخــلاص است. خداوند در قــرآن بر این نـکـتـه تأکید دارد که در
مسیر دیــن و پــرستش بایستى اخــلاص داشــته باشید: بــه آنــهــا
دستورى داده نشده بود جــز این که خدا را با کمال اخــلاص پرستش
کنند. (25)
پینوشتها:
1.تفسیر نمونه، ج 27، ص 47، به نقل از مفردات.
2. شمس (91) آیه 10 و 9.
3. آل عمران (3) آیه 164.
4. معراج السعاده، ص 13.
5. بحارالانوار، ج 62، ص 54.
6. ابراهیم امینی، خود سازی، ص47 ـ 46.
7. غررالحکم، ج 1، ص 31.
8. امام خمینی، چهل حدیث، ص6.
9. نهج البلاغه، قصار 449.
10. نساء (4) آیه 1.
11. غررالحکم، ج 5، ص 404.
12. آل عمران (3) آیه 98
13. حدید (57) آیه 4
14. کافی، ج8، ص172.
15. جامع السعادات، ج 3، ص 96
16. غرر الحکم، ج5، ص399.
17. بحارالانوار، ج 7، ص126
18. مهدوى کنی، نقطههاى آغاز در اخلاق عملی، ص375
19. وسائل الشیعه، ج 11، ص 354.
20. همان.
21. حسن زاده آملى، نامهها ـ برنامهها، ص 23ـ 26
22. فصلت (41) آیه 30.
23. صبحى الصالح، نهج البلاغه، حکمت 444.
24. محمد رضا مهدوى کنى، نقطههاى آغاز در اخلاق عملى، ص 41.
25. بینه (98) آیه 5
منبع: سایت پاسخگو