تا اواخر قرن 19 میلادی زن به عنوان موجودی درجه دو در اروپا به
حساب می آمد و به هیچ وجه دارای حق مالکیت نبود. یعنی اگر
کار هم می کرد مالک حقوق و ثروت خویش به حساب نمی آمد.
پس از وقوع انقلاب صنعتی به خاطر نیاز کارخانه ها به نیروی کار
ارزان قیمت و فراوان، قانونی در انـگـلـسـتـان بـه تصویب رسید و
مالکیت زن بر کار و ثروت خود را رسمیت بخشـیـد. بـه این ترتیب
زنان به عنوان نیروی کار ارزان قیمت که در برخـی مـواقـع کیفیت
کارشان از مردان هم بهتر بود وارد چرخه اقتصادی شدند.
در مرحله بعد کارخانه هایی که به تولید انبـوه دسـت پـیـدا کرده
بودند برای فروش بیشتر کالاهایشان به تـبـلیـغات نیاز پیدا کردند
و زن به عنوان کالایی تبلیغاتی که دارای جذابـیـت های بصری و
جنسی فوق العاده بود مورد استفاده قرار گرفت.
سومین اقدامی که در راستای منافع اقـتـصادی سـرمـایـه داران
صورت گرفت بالا بردن سـن ازدواج در جــامـعـه برای بهره کشی
هرچه بیشتر از زنان و به تـبـع آن رواج بی بـنـد و باری و فـحـشا
برای ارضـای تـمـایـلات جـنـسی افــراد بود. تا جــایـی کـه امروز
سومین تجارت بزرگ بعد از تجارت اسـلحـه و مـواد مـخـدر، خرید
و فروش زنان به عنوان یک کالای جنسی است.
این ره آورد مدرنیـسم برای جامـعـه زنــان بـود. در جاهلیت قدیم
جسـم زن زنـده به گـور می شـد و در جـاهـلـیـت مـدرن جسم و
جان و عاطفه زن به تاراج رفت.
حجت الاسلام مسعود عـالـی
- ۰ نظر
- ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۰۰