ترس و امید

خداوندا ببخش ما را برای گـنـاهـانـی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده...

ترس و امید

خداوندا ببخش ما را برای گـنـاهـانـی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده...

سلام به وبلاگ ترس و امید خوش آمدید...

هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن!

مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک ،

بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بــه دنـیـاست

تـا سجـده کـنـنـد ... ولـو یـک سـجـده !

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خطبه غرا نهج البلاغه» ثبت شده است

آب دنیاى حرام همواره تیره و گل آلود است. منظره‏اى دل فریب و سر انجامى خطرناک دارد. فریبنده و زیباست اما دوامى ندارد. نورى است در حال غروب کردن، سایه‏ اى است نابود شدنى، ستونى است در حال خراب شدن، آن هنگام که نفرت دارندگان به آن دل بستند و بیگانگان به آن اطمینان کردند، چونان اسب چموش پاها را بلند کرده، سوار را بر زمین مى ‏کوبد و با دام‏ هاى خود آنها را گرفتار مى ‏کند و تیرهاى خود را به سوى آنان، پرتاب مى ‏نماید، طناب مرگ به گردن انسان مى‏ افکند، به سوى گور تنگ و جایگاه وحشتناک مى‏ کشاند تا در قبر، محل زندگى خویش، بهشت یا دوزخ را بنگرد و پاداش اعمال خود را مشاهده کند.

و همچنان آیندگان به دنبال رفتگان خود گام مى ‏نهند، نه مرگ از نابودى انسان دست مى‏ کشد و نه مردم از گناه فاصله مى ‏گیرند که تا پایان زندگى و سر منزل فنا و نیستى آزادانه به پیش مى‏ تازند.  

تا آنجا که امور زندگانى پیاپى بگذرد و روزگاران سپرى شود و رستاخیز بر پا گردد، در آن زمان، انسانها را از شکاف گورها، و لانه‏ هاى پرندگان، و خانه درندگان، و میدان‏ هاى جنگ، بیرون مى‏ آورد که با شتاب به سوى فرمان پروردگار مى‏ روند، و به صورت دسته‏ هایى خاموش، وصف‏ هاى آرام و ایستاده حاضر مى ‏شوند، 

چشم بیننده خدا آنها را مى ‏نگرد و صداى فرشتگان به گوش آنها مى‏ رسد. لباس نیاز و فروتنى پوشیده درهاى حیله و فریب بسته شده و آرزوها قطع گردیده است.

دل‏ها آرام، صداها آهسته، عرق از گونه‏ ها چنان جارى است که امکان حرف زدن نمى ‏باشد، اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته، بانگى رعد آسا و گوش خراش، همه را لرزانده، به سوى پیشگاه عدالت، براى دریافت کیفر و پاداش مى‏ کشاند. 

بندگانى که با دست قدرتمند خدا آفریده شدند و بى اراده خویش پدید آمده، پرورش یافتند، سپس در گهواره گور آرمیده متلاشى مى‏ گردند.

و روزى به تنهایى سر از قبر بر مى ‏آورند، و براى گرفتن پاداش به دقت حساب رسى مى ‏گردند، در این چند روزه دنیا مهلت داده شدند تا در راه صحیح قدم بر دارند، راه نجات نشان داده شده تا رضایت خدا را بجویند، تاریکى‏ هاى شک و تردید از آنها برداشته شد و آنها را آزاد گذاشته ‏اند تا براى مسابقه در نیکوکارى‏ ها، خود را آماده سازند تا فکر و اندیشه خود را به کار گیرند و در شناخت نور الهى در زندگانى دنیا تلاش کنند. 

و چه مثال‏هاى بجا و پندهاى رسایى وجود دارد اگر در دل‏هاى پاک بنشیند و در گوش‏ هاى شنوا جاى گیرد و با اندیشه‏ هاى مصمّم و عقل‏هاى با تدبیر بر خورد کند.

پس، از خدا چونان کسى پروا کنید که 

سخن حق را شنید و فروتنى کرد، 

گناه کرد و اعتراف کرد، 

ترسید و به اعمال نیکو پرداخت،

پرهیز کرد و پیش تاخت،

یقین پیدا کرد و نیکوکار شد،

پند داده شد و آن را به گوش جان خرید،

او را ترساندند و نافرمانى نکرد،

به او اخطار شد و به خدا روى آورد،

 پاسخ مثبت داد و نیایش و زارى کرد،

بازگشت و توبه کرد،

در پى راهنمایان الهى رفت و پیروى کرد،

راه نشانش دادند و شناخت،

شتابان به سوى حق حرکت کرده و از نافرمانى ‏ها گریخت،

سود طاعت را ذخیره کرد و باطن را پاکیزه نگاه داشت،

آخرت را آبادان و زاد و توشه براى روز حرکت،هنگام حاجت و جایگاه نیازمندى، آماده ساخت و آن را براى اقامتگاه خویش پیشاپیش فرستاد.

اى بندگان خدا براى هماهنگى با اهداف آفرینش خود، از خدا پروا کنید، و آن چنان که شما را پرهیز داد از مخالفت و نافرمانى خدا بترسید تا استحقاق وعده‏ هاى خدا را پیدا کنید و از بیم روز قیامت بر کنار باشید. 

خدا گوش‏  هایى براى پند گرفتن از شنیدى‏ ها، و چشم‏ هایى براى کنار زدن تاریکى ‏ها به شما بخشیده است و هر عضوى از بدن را اجزاء متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در ترکیب ظاهرى صورت‏ها و دوران عمر با هم سازگار باشند با بدن‏هایى که منافع خود را تأمین مى ‏کنند و قلب‏ هایى که روزى را به سراسر بدن با فشار مى‏ رسانند و از نعمت‏ هاى شکوه مند خدا برخوردارند و در برابر نعمت‏ها شکر گزارند و از سلامت خدادادى بهره مندند. 

مدّت زندگى هر یک از شماها را مقدّر فرمود و از شما پوشیده داشت و از آثار گذشتگان عبرت‏هاى پند آموز براى شما ذخیره کرد لذّت‏هایى که از دنیا چشیدند و خوشى ‏ها و زندگى راحتى که پیش از مرگ داشتند سر انجام دست مرگ گریبان آنها را گرفت و میان آنها و آرزوهایشان جدایى افکند. 

آنها که در روز سلامت چیزى براى خود ذخیره نکردند و در روزگاران خوش زندگى عبرت نگرفتند. آیا خوشى ‏هاى جوانى را جز ناتوانى پیرى در انتظار است؟ و آیا سلامت و تندرستى را جز حوادث بلا و بیمارى در راه است؟ و آیا آنان که زنده‏اند جز فنا و نیستى را انتظار دارند با اینکه هنگام جدایى و تپش دل‏ها نزدیک است که سوزش درد را چشیده و شربت غصّه را نوشیده و فریاد یارى خواستن برداشته و از فرزندان و خویشاوندان خود در خواست کمک کرده است؟ آیا خویشاوندان مى‏ توانند مرگ را از او دفع کنند؟ و آیا گریه و زارى آنها نفعى براى او دارد؟

او را در سرزمین مردگان مى ‏گذارند و در تنگناى قبر تنها خواهد ماند. حشرات درون زمین پوستش را مى ‏شکافند و خشت و خاک گور بدن او را مى ‏پوساند، تند بادهاى سخت آثار او را نابود مى ‏کند و گذشت شب و روز، نشانه‏ هاى او را از میان بر مى ‏دارد، بدن‏ها پس از آن همه طراوت متلاشى مى‏ گردند و استخوان‏ها بعد از آن همه سختى و مقاومت، پوسیده مى ‏شوند و ارواح در گرو سنگینى بار گناهانند و در آنجاست که به اسرار پنهان یقین مى ‏کنند،امّا نه بر اعمال درستشان چیزى اضافه مى‏ شود و نه از اعمال زشت مى ‏توانند توبه کنند.

آیا شما فرزندان و پدران و خویشاوندان همان مردم نیستید که بر جاى پاى آنها قدم گذاشته‏ اید؟ و از راهى که رفتند مى‏ روید؟ و روش آنها را دنبال مى‏ کنید؟ امّا افسوس که دلها سخت شده، پند نمى‏ پذیرد، و از رشد و کمال باز مانده و راهى که نباید برود مى‏ رود، گویا آنها هدف پندها و اندرزها نیستند و نجات و رستگارى را در به دست آوردن دنیا مى‏ دانند.

بدانید که باید از صراط عبور کنید، گذرگاهى که عبور کردن از آن خطرناک است، با لغزش‏هاى پرت کننده، و پرتگاه‏هاى وحشت‏زا، و ترس‏هاى پیاپى.

بخشی از خطبه غرا امام علی(ع)

منبع: موعود امم(عج)




  • منتظر تنها