ترس و امید

خداوندا ببخش ما را برای گـنـاهـانـی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده...

ترس و امید

خداوندا ببخش ما را برای گـنـاهـانـی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده...

سلام به وبلاگ ترس و امید خوش آمدید...

هـرگـز نـمـازت را تـرک مـکـن!

مـیـلیـون هـا نـفـر زیـر خـاک ،

بـزرگ تـریـن آرزویـشـان بـازگـشت بــه دنـیـاست

تـا سجـده کـنـنـد ... ولـو یـک سـجـده !

آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲۲ مطلب با موضوع «اخبار آن دنـیـا» ثبت شده است

پیامبر خدا حضرت محمد صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم فرمودند:

هر زنى که هفت روز شوهرش را خدمت کند، خداوند هفت در

دوزخ را به روى او ببندد و هشت در بهشت را به رویش بگشاید،

تا از هر در که خواهد وارد شود.

و فرمود: هیچ زنى نیست که جرعه‌‏اى آب به شوهرش بنوشاند

مگر آن که این عمل او برایش بهتر از یک سال باشد که روزهایش

را روزه بگیرد و شبهایش را به عبادت سپرى کند.

 ارشاد القلوب صفحه 175



البته باید بدانید که خدا اعمال را فقط از پرهیزکاران می پذیرد!
.
.

و داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان،
 هنگامی که هر کدام عملی برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند
 پس از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد.
(قابیل) گفت: حتما تو را خواهم کشت.
 (هابیل) گفت‏: خدا فـقـط از پـرهـیـزکـاران مى‏ پذیرد

سوره مائده آیه 27

  • منتظر تنها

انسانها در روز قیامت چگونه محشور می شوند؟

رسول خدا (ص) فرمودند:

همه مردم (غیر اهل تقوا) در روز قیـامـت، بـرهــنه مـحشور می شوند
و خدای تعالی ده گروه از امت من را در روز قیامت از صفوف مسلمانان
جدا می کند و قیافه هایشان را تغییر می دهند. 

این ده گروه عبارتند از:

1) سخن چینان، که به شکل میمون در می آیند.

2) حرام خواران، که به شکل خوک در می آیند.

3) ربا خواران، وارونه وارد محشر میشوند.

4) حاکمان جور، کور به عرصه محشر می آیند.

5) افراد خودخواه و خود پسند، گنگ و کر محشور میشوند.

6) عالمان بی عمل، زبانشان را می جوند و چرک از دهانشان بیرون 
می آید.

7) آزار دهندگان همسایه، با دست و پای بریده وارد میشوند.

8) آنهایی که دوبـهـم زنـی کـرده انـد، به شاخـه ای از آتـش آویـزان 
می شوند.

9) شهوت پیشگان و کسانی که خمس و زکات خود را نمی پردازند، 
با بویی بدتر از مردار وارد محشر میشوند.

10) تکبر کنندگان، لباسهای آتشین بر آنها می پوشانند.

مجمع البیان ج 10 ص 642


  • منتظر تنها

چه کسانی مورد شفاعت ائمه قرار می گیرند؟

۱) حفظ اصل ایمان

کسانی مورد شفاعت قرار می گیرند که به سبب گناهان، اصل ایمانشان به خطر نیفتاده باشد. به همین جهت در منابع دینی آمده است: کافر، مشرک و منافق در روز قیامت مورد شفاعت قرار نمی‌گیرند.

روحانی سیدمحمدکاظم، پیشین ص۲۷

پیامبر خدا (ص): نه شکّاکان و مشرکان شفاعت شوند و نه کافران ومنکران؛ بلکه شفاعت مخصوص مؤمنان یکتا پرست است.

میزان الحکمه ج۵ ص۵۸۷ به نقل از بحار الأنوار : ٨/۵٨/٧۵

۲) آزار دهنده ذریه رسول خدا (ص) نباشد

افرادی که به ذریه پیامبر(ص) آزار می‌سانند مورد شفاعت واقع نمی‌شوند، زیرا اولا طبق متون دینی تمام ستمگران از زمره شفاعت شوندگان خارج می‌شوند و ثانیا آزار دهندگان به هر فرد مۆمن و مسلمانی جز افرادی هستند که قابل شفاعت نمی‌باشند و در خصوص فرزندان رسول خدا (ص) نقل شده است: هنگامی که در مقام شفاعت قرار گیرم برای گناهکاران امتم شفاعت می‌کنم و خداوند شفاعت مرا می‌پذیرد، به خدا سوگند برای کسانی که ذریه و فرزندان مرا آزار داده باشند شفاعت نمی‌کنم.

 مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، شفاعت، قم، انشارات موسسه در راه حق، ص۱۶۹

۳) تارک نماز نباشد

یکی از شرایط پذیرفته شدن شفاعت آن است که شفاعت شونده اهل نماز باشد و نماز را وظیفه ای مهم و محترم بشمارد و نسبت به آن سهل انگاری نکند. همان، ص۱۷۱

همچنانکه امام صادق (ع) می‌فرماید: شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی‌رسد.

ری شهری، محمد، پیشین، ص۱۴۷۲، ح۹۴۸۴

کسانی که به طور کلی از ایمان محروم اند و دین و عمل آنها مورد رضایت خداوند نیست(مشرکان، کافران، ناصبیان، دشمنان رسول اکرم و خاندان او) محروم از شفاعت بوده و در عذاب جهنم جاودانه و همیشگی خواهند بود.

۴) شفاعت شونده رابطه ای معنوی با شفیع داشته باشد

کسانی مورد شفاعت قرار می‌گیرند که در دنیا ارتباط روحی و معنوی خاصی بین آنان و شافعان برقرار باشد. مثل اینکه خدمت یا احسان و یا محبتی درباره او و یا بستگان و دوستان شفیع کرده باشند.

طیب،سیدعبدالحسین، کلم الطیب، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ اسلامی حاج محمدحسین کوشانپور، ص۸۱۴

در حقیقت یکی از حکمت هایی که سبب شده خداوند اولیای الهی را در روز قیامت، واسطه و شفیع در فیض مغفرت و بخشش خود، به این افراد قرار دهد همین رابطه معنوی و سنخیتی است که در دنیا میان آنان برقرار است.

روحانی، سیدمحمد، پیشین، ص۲۹

۵) اعتقاد قلبی به شفاعت داشته باشد

از احادیث شفاعت استفاده می‌شود کسانی مورد شفاعت واقع می‌شوند که اعتقاد قلبی به شفاعت داشته باشند.

مطهری، احمد، پیشین، ص۱۷۰ 

همچنانکه ار رسول خدا (ص) نقل شده است: هر کس به شفاعت من ایمان نداشته باشد شفاعت من به او نمی‌رسد.

مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت دارالوفاء، ج۸، ص۵۸

۶) خیانت کار و فریب دهنده نباشد

در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است: هر کس به برادر دینی خویش خیانت نماید، خداوند برکت را از روزیش بر می‌دارد و زندگیش را ویران می‌سازد و او را به خودش واگذار می‌کند و شفاعتی از او نخواهد شد

وسائل الشیعه ج۱۲ ص۲۱۰


  • منتظر تنها

ائمه از چه کسانی شفاعت نمی کنند؟

۱) کافرین

۲) منکران

۳) شکاکان

۴) مشرکان

پیامبر خدا (ص): نه شکّاکان و مشـرکان شـفـاعــت شوند و نه کافران

و منکران؛ بلکه شفاعت مخصوص مؤمنان یکتا پرست است.

میزان الحکمه ج۵ ص۵۸۷ به نقل از بحار الأنوار : ٨/۵٨/٧۵

۵) قدرتمند مستبد

۶) غالیان در دین

پیامبر خدا (ص): شفاعت من به دو کس نمی رسد: قدرتمند مستبد

و ستمگر و غلوّ کننده خارج شده از دین.

میزان الحکمه ج۵ ص۵۸۸ به نقل ازالخصال : ۶۳/۹۳

۷) ظالمان

پیامبر خدا (ص): شـفـاعت من درباره مرتکبانِ گناهان کبیره است،

به جز مشرکان و ستمگران .

میزان الحکمه ج۵ ص۵۸۸ به نقل از الخصال : ۳۵۵/۳۶

۸) سبک شمرندگان نماز

پیامبر خدا (ص): کسی که نماز را سبک بشمارد به شفاعت من 

دست نیابد، و به خدا سـوگـنـد که در کـنـار حـوض [کـوثر] بر من 

وارد نشود .

میزان الحکمه ج۵ ص۵۸۸

۹) کسانی که به شفاعت، ایمان ندارند

پیامبر خدا (ص): کسی که به شفاعت کردن من ایمان نداشته 

باشد، خداوند شفاعت مرا به او نرساند.

میزان الحکمه ج۵ ص ۵۸۷ به نقل از عیون أخبار الرِّضا : ١/١٣۶/٣۵

شرایط شفاعت شوندگان


  • منتظر تنها

آب دنیاى حرام همواره تیره و گل آلود است. منظره‏اى دل فریب و سر انجامى خطرناک دارد. فریبنده و زیباست اما دوامى ندارد. نورى است در حال غروب کردن، سایه‏ اى است نابود شدنى، ستونى است در حال خراب شدن، آن هنگام که نفرت دارندگان به آن دل بستند و بیگانگان به آن اطمینان کردند، چونان اسب چموش پاها را بلند کرده، سوار را بر زمین مى ‏کوبد و با دام‏ هاى خود آنها را گرفتار مى ‏کند و تیرهاى خود را به سوى آنان، پرتاب مى ‏نماید، طناب مرگ به گردن انسان مى‏ افکند، به سوى گور تنگ و جایگاه وحشتناک مى‏ کشاند تا در قبر، محل زندگى خویش، بهشت یا دوزخ را بنگرد و پاداش اعمال خود را مشاهده کند.

و همچنان آیندگان به دنبال رفتگان خود گام مى ‏نهند، نه مرگ از نابودى انسان دست مى‏ کشد و نه مردم از گناه فاصله مى ‏گیرند که تا پایان زندگى و سر منزل فنا و نیستى آزادانه به پیش مى‏ تازند.  

تا آنجا که امور زندگانى پیاپى بگذرد و روزگاران سپرى شود و رستاخیز بر پا گردد، در آن زمان، انسانها را از شکاف گورها، و لانه‏ هاى پرندگان، و خانه درندگان، و میدان‏ هاى جنگ، بیرون مى‏ آورد که با شتاب به سوى فرمان پروردگار مى‏ روند، و به صورت دسته‏ هایى خاموش، وصف‏ هاى آرام و ایستاده حاضر مى ‏شوند، 

چشم بیننده خدا آنها را مى ‏نگرد و صداى فرشتگان به گوش آنها مى‏ رسد. لباس نیاز و فروتنى پوشیده درهاى حیله و فریب بسته شده و آرزوها قطع گردیده است.

دل‏ها آرام، صداها آهسته، عرق از گونه‏ ها چنان جارى است که امکان حرف زدن نمى ‏باشد، اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته، بانگى رعد آسا و گوش خراش، همه را لرزانده، به سوى پیشگاه عدالت، براى دریافت کیفر و پاداش مى‏ کشاند. 

بندگانى که با دست قدرتمند خدا آفریده شدند و بى اراده خویش پدید آمده، پرورش یافتند، سپس در گهواره گور آرمیده متلاشى مى‏ گردند.

و روزى به تنهایى سر از قبر بر مى ‏آورند، و براى گرفتن پاداش به دقت حساب رسى مى ‏گردند، در این چند روزه دنیا مهلت داده شدند تا در راه صحیح قدم بر دارند، راه نجات نشان داده شده تا رضایت خدا را بجویند، تاریکى‏ هاى شک و تردید از آنها برداشته شد و آنها را آزاد گذاشته ‏اند تا براى مسابقه در نیکوکارى‏ ها، خود را آماده سازند تا فکر و اندیشه خود را به کار گیرند و در شناخت نور الهى در زندگانى دنیا تلاش کنند. 

و چه مثال‏هاى بجا و پندهاى رسایى وجود دارد اگر در دل‏هاى پاک بنشیند و در گوش‏ هاى شنوا جاى گیرد و با اندیشه‏ هاى مصمّم و عقل‏هاى با تدبیر بر خورد کند.

پس، از خدا چونان کسى پروا کنید که 

سخن حق را شنید و فروتنى کرد، 

گناه کرد و اعتراف کرد، 

ترسید و به اعمال نیکو پرداخت،

پرهیز کرد و پیش تاخت،

یقین پیدا کرد و نیکوکار شد،

پند داده شد و آن را به گوش جان خرید،

او را ترساندند و نافرمانى نکرد،

به او اخطار شد و به خدا روى آورد،

 پاسخ مثبت داد و نیایش و زارى کرد،

بازگشت و توبه کرد،

در پى راهنمایان الهى رفت و پیروى کرد،

راه نشانش دادند و شناخت،

شتابان به سوى حق حرکت کرده و از نافرمانى ‏ها گریخت،

سود طاعت را ذخیره کرد و باطن را پاکیزه نگاه داشت،

آخرت را آبادان و زاد و توشه براى روز حرکت،هنگام حاجت و جایگاه نیازمندى، آماده ساخت و آن را براى اقامتگاه خویش پیشاپیش فرستاد.

اى بندگان خدا براى هماهنگى با اهداف آفرینش خود، از خدا پروا کنید، و آن چنان که شما را پرهیز داد از مخالفت و نافرمانى خدا بترسید تا استحقاق وعده‏ هاى خدا را پیدا کنید و از بیم روز قیامت بر کنار باشید. 

خدا گوش‏  هایى براى پند گرفتن از شنیدى‏ ها، و چشم‏ هایى براى کنار زدن تاریکى ‏ها به شما بخشیده است و هر عضوى از بدن را اجزاء متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در ترکیب ظاهرى صورت‏ها و دوران عمر با هم سازگار باشند با بدن‏هایى که منافع خود را تأمین مى ‏کنند و قلب‏ هایى که روزى را به سراسر بدن با فشار مى‏ رسانند و از نعمت‏ هاى شکوه مند خدا برخوردارند و در برابر نعمت‏ها شکر گزارند و از سلامت خدادادى بهره مندند. 

مدّت زندگى هر یک از شماها را مقدّر فرمود و از شما پوشیده داشت و از آثار گذشتگان عبرت‏هاى پند آموز براى شما ذخیره کرد لذّت‏هایى که از دنیا چشیدند و خوشى ‏ها و زندگى راحتى که پیش از مرگ داشتند سر انجام دست مرگ گریبان آنها را گرفت و میان آنها و آرزوهایشان جدایى افکند. 

آنها که در روز سلامت چیزى براى خود ذخیره نکردند و در روزگاران خوش زندگى عبرت نگرفتند. آیا خوشى ‏هاى جوانى را جز ناتوانى پیرى در انتظار است؟ و آیا سلامت و تندرستى را جز حوادث بلا و بیمارى در راه است؟ و آیا آنان که زنده‏اند جز فنا و نیستى را انتظار دارند با اینکه هنگام جدایى و تپش دل‏ها نزدیک است که سوزش درد را چشیده و شربت غصّه را نوشیده و فریاد یارى خواستن برداشته و از فرزندان و خویشاوندان خود در خواست کمک کرده است؟ آیا خویشاوندان مى‏ توانند مرگ را از او دفع کنند؟ و آیا گریه و زارى آنها نفعى براى او دارد؟

او را در سرزمین مردگان مى ‏گذارند و در تنگناى قبر تنها خواهد ماند. حشرات درون زمین پوستش را مى ‏شکافند و خشت و خاک گور بدن او را مى ‏پوساند، تند بادهاى سخت آثار او را نابود مى ‏کند و گذشت شب و روز، نشانه‏ هاى او را از میان بر مى ‏دارد، بدن‏ها پس از آن همه طراوت متلاشى مى‏ گردند و استخوان‏ها بعد از آن همه سختى و مقاومت، پوسیده مى ‏شوند و ارواح در گرو سنگینى بار گناهانند و در آنجاست که به اسرار پنهان یقین مى ‏کنند،امّا نه بر اعمال درستشان چیزى اضافه مى‏ شود و نه از اعمال زشت مى ‏توانند توبه کنند.

آیا شما فرزندان و پدران و خویشاوندان همان مردم نیستید که بر جاى پاى آنها قدم گذاشته‏ اید؟ و از راهى که رفتند مى‏ روید؟ و روش آنها را دنبال مى‏ کنید؟ امّا افسوس که دلها سخت شده، پند نمى‏ پذیرد، و از رشد و کمال باز مانده و راهى که نباید برود مى‏ رود، گویا آنها هدف پندها و اندرزها نیستند و نجات و رستگارى را در به دست آوردن دنیا مى‏ دانند.

بدانید که باید از صراط عبور کنید، گذرگاهى که عبور کردن از آن خطرناک است، با لغزش‏هاى پرت کننده، و پرتگاه‏هاى وحشت‏زا، و ترس‏هاى پیاپى.

بخشی از خطبه غرا امام علی(ع)

منبع: موعود امم(عج)




  • منتظر تنها

بنا بر نقل اکثر مفسران، صراط پلی است که بر روی آتش جهنم، به امر خداوند متعال کشیده شده و به نیکوکاران و بدکاران امر می‌شود که از آن عبور نمایند و بی‌تردید یکی از سخت‌ترین حالات قیامت، گذشتن از پل صراط می‌باشد!

به گزارش خبرگزاری داشنجو ، این پل که به امر خداوند ظاهر می‌گردد بنا به فرمایش امام صادق‌(ع): اَلفُ سَنَةٍ صُعُودُ، وَ الَف سَنَة هُبوط، و اَلف سَنة حِدال؛ آن سه هزار سال راه است که هزار سال آن سربالایی، هزار سال سرازیری و هزار سال مسیر صاف و همواری می‌باشد و در روایتی دیگر از این امام همام در باب کیفیت گذشتن از روی این پل آمده است که:

اشخاصی که در دنیا ایمان به اصول دین و فروع آن نداشته‌اند و یا ایمانشان ضعیف بوده است، پا‌هایشان در آنجا خواهد لغزید، ولی آنان که در دنیا ایمان قوی داشته و وظایف شرعی و الهی را به نحو احسنت انجام داده‌اند به آسانی از آن عبور خواهند نمود.

به نحوی که بعضی از مردم مثل برق با سرعت تمام از آن می‌گذرند ، بعضی مانند اسب دونده از آن عبور می‌کنند،بعضی دیگر به مانند انسان عادی با پای پیاده از روی آن عبور می‌کنند،بعضی بر روی دست‌ها و زانو‌ها و روی شکم (مانند بچه کوچکی که هنوز راه رفتن را یاد نگرفته) از روی صراط عبور می‌نمایند و بعضی نیز خود را به پل صراط آویخته و گاهی گوشه‌های آتش به آن‌ها اصابت می‌نماید. 
 
در این پل که بنا بر روایات متعدد از مو باریک‌تر و از شمشیر برنده‌تر می‌باشد، ایستگاه‌های بازرسی متعددی وجود دارد که در هر کدام از آن‌ها چیزی می‌پرسند و اگر کسی نتواند جواب درستی بدهد، نمی‌گذارند از آنجا عبور نماید.

خداوند در باب این ایستگاه‌های بازرسی در قرآن کریم می‌فرماید: وَقِفُوهُم اِنَهُم مَسُلُون؛ آنان را نگه دارید، متوقف سازید، چرا که باید مورد بازرسی و بازپرسی قرار گیرند (صافات: آیه 24)

از همین روی از پیامبر(ص) نقل شده است که: در روز قیامت به فرمان خداوند پل صراط کشیده می‌شود و آن هفت موقف (ایستگاه بازرسی) خواهد داشت و در هر بازرسی، در مورد چیزی از افراد سوال می‌گردد که آن سوال‌ها عبارتند از:

1- از ولایت علی‌(ع) و محبت اهل بیت‌ (ع)
2- از نماز
3- از زکات
4- از روزه
5- از حج
6- از جهاد
7- از عدل و عدالت
 
در ادامه پیامبر (ص) می‌فرمایند: و در هر موقفی از آنچه می‌پرسند، اگر نتوانید جواب دهید، از‌‌ همان جا به جهنم پرتاب می‌گردید و اگر درست پاسخ دهید، با سرعت زیاد از آنجا عبور می‌نمایید.

 همچنین در روایات متواتری نقل شده است که هنگامی که روز قیامت برپا می‌گردد و صراط بر روی جهنم گسترانده می‌شود، هیچ کس نمی‌تواند از آن عبور کند (به سوال‌های مواقف صراط پاسخ دهد) مگر اینکه جوازی در دست داشته باشد که در آن ولایت امیرالمومنین علی(ع) ثبت شده باشد. 
 
منابع: 

1- تفسیر نمونه، ج19: 4. 
2- نورالثقلین، ج4: 401؛ ج1: 21. 
3- اسرار معراج: 228
4- آمال الواعظین، ج3: 440، 441، 443.
 
منبع: قدس آنلاین


  • منتظر تنها
  • منتظر تنها

نام قیامت یوم‌الحساب است، سؤال پیش می‌آید که چرا خدا در همین دنیا حساب و کتاب نمی‌کند؟ و چرا در همین دنیا خوب‌ها را جزا و بدها را کیفر نمی‌دهد؟

انجام حساب و کتاب در دنیا شدنی نیست، زیرا برخی از افراد پس از انجام عملشان در دنیا نیستند تا جزا ببینند مانند شهدا و ممکن است بسیاری از اعمال تا قرن‌ها آثار داشته باشد مانند اختراعات، پس باید تا پایان دنیا صبر کرد، همچنین بسیاری از افراد را نمی‌توان جزا و کیفر داد.

به عنوان مثال چگونه می‌توان پیامبر را جزا داد، با عسل و کباب و هواپیمای شخصی نمی‌توان جزای افرادی چون امام‌خمینی(ره) را داد، چون اینها برای همه وجود دارند، همچنین کیفر فردی چون صدام چیست و چگونه می‌توان او را در این دنیا کیفر داد؟

کیفر دادن به افراد دیگر نیز سرایت می‌کند، به عنوان مثال اگر من بر سر یتمی بزنم و کیفر آن  فلج شدن دست من باشد، خانواده من اذیت شده و غصه می‌خورند، پس عواقب کیفر دادن در دنیا ممکن است به دیگران هم سرایت کند، بنابراین نمی‌توان در این دنیا حساب و کتاب انجام داد.

روز قیامت یوم‌التغابن است

یکی دیگر از نام‌های قیامت یوم‌التغابن است، تغابن از غبن می‌آید، همان که می‌گوییم مغبون شد یعنی کلاه سرم رفت، روز قیامت از نحوه حساب کردن در دنیا پشیمان می‌شویم که هر کاری که کردیم با حساب و کتاب اشتباه بوده است.

به عنوان مثال کسی برای من این کار را نکرد، من هم نمی‌کنم، از این عالم خوشم آمد پشت سر او نماز می‌خوانم، در حدیثی دیدم که می‌گفت: کسانی که خیر به مردم می‌رسانند و حساب نمی‌کنند راحت می‌میرند.

انواع حساب و کتاب در روز قیامت

حساب از همه مردم، قرآن کریم می‌گوید: از همه سؤال می‌کنیم، هم از انبیاء هم از مردم، حساب از همه کارها، قرآن کریم می‌گوید همه کارها چه علنی و چه غیرعلنی حساب می‌شوند.
حساب از همه اعضاء، قرآن کریم می‌گوید: از چشم و گوش و دل سؤال می‌شود، سپس می‌گوید: این سه مورد را مثال گفتیم و از همه اعضا سؤال می‌شود.
حساب از هر کجا، قرآن کریم می‌گوید: به اندازه خردل در زیرسنگ و یا در اوج آسمان، در عمق زمین و در هر کجا عملی انجام شود در روز قیامت حساب می‌شود.
حسابرسی دقیق است، قرآن می‌گوید: حساب برای ما کافی است، قیامت یک دادگاه دقیق است که محکمه دارد، شاکی، قاضی، پرونده و سؤال و جواب دارد، قرآن کریم می‌گوید کارها و آثارشان ثبت‌شده و رسیدگی می‌شود.

خمس عامل مشخص شدن دینداری است

آیه خمس برای اصحاب پیغمبر است که از آنها بالاتر نداریم و می‌گوید: اصحاب پیامبر بودن، مجاهدت در راه خدا، نماز، روزه و حج همه اینها نشانه ایمان و دین نیست، زیرا تا خمس ندهید دین و ایمان شما کامل نیست، همین موضوع را راجع به زکات اینگونه می‌گوید: پیغمبر از اموال آنها صدقه را بگیر، سؤال اینجا است که چرا زکات را صدقه می‌گوید، زیرا زکات نشان می‌دهد این فرد صادق است و دروغ نمی‌گوید.

خیلی‌ها سینه می‌زنند، 2 لیتر اشک می‌ریزند، روز عاشورا میلیون‌ها تومان خرج می‌دهند، اما عمل واجب یعنی پرداخت خمس را انجام نمی‌دهد، بسیاری از محاسبات که ما در زندگی انجام می‌دهیم کشکی است.

به عنوان مثال در یکی از شهرها رئیس یک مسجد قالی‌های مسجد را به حسینیه‌ای برد برای عزاداری، عالم مسجد به او گفت این فرش‌ها وقف مسجد است و نمی‌توان آن را به حسینیه داد، اما آن فرد در جواب عالم گفت: حضرت ابوالفضل دست‌هایش را در راه خدا داد، حال خدا چند فرش را به حضرت ابوالفضل نمی‌دهد.

مالیات خمس نیست بلکه برای نیاز‌های بیرون خانه است

این محاسبات اشتباه است، مالیات خمس نیست، مالیات برای امنیت، درمان، راه‌سازی و برای نیازهای بیرون خانه است، خمس برای دین است و مالیات برای دنیا، خمس کمک به طلاب و دانشجویان بوده و برای قیامت مفید است و پرداخت آن می‌تواند تا قرن‌ها اثر داشته و جزای آن، به فرد خمس‌دهنده برسد.
برخی افراد با خود می‌گویند: حساب برای قیامت است و ما بنای مردن نداریم، در حالی که خداوند 14 مرتبه در قرآن کریم گفته است من هرگاه خواستم جان کسی را بگیریم به سن و شناسنامه نگاه نمی‌کنم، و اگر در قبرستان درنگ کنید، می‌بینید که تعداد جوانان کمتر از پیرها نیست، البته زن‌ها عمرشان از مردها بیشتر است، در گورستان اغلب زن‌ها هستند که بر سر قبر شوهران خود نشسته‌اند و در قبال 10 مرد بیوه 100 زن بیوه وجود دارد.

چگونگی حساب و کتاب در روز قیامت

حساب برخی از افراد آسان است و برخی افراد سخت، خداوند می‌گوید: کسانی که به مردم آسان بگیرند، البته به جز بیت‌المال، حساب آنها آسان است و کسانی که به مردم سخت بگیرند، حساب آنها سخت است، همچنین کسانی که عاقلند حساب‌هایشان در روز قیامت سخت است، زیرا به آنها می‌گویند: شما برای هر کاری فکر می‌کردید، حال چرا برای دین خود فکر نکردید.

شهید رجایی می‌گفت: یک کاری را باید از افراد نابینا یاد گرفت و آن این است برای هر قدم برداشتن فکر می‌کنند، همچنین شهید چمران می‌گفت: دینداری و تخصص مهم است، اما اگر کسی دین داشته باشد، کاری را که تخصص ندارد قبول نمی‌کند.

چه کسانی بدون حساب و کتاب به بهشت می‌روند؟

برخی بدون حساب به بهشت می‌روند که شامل افرادی است که اهل صبر و مقاومت هستند، به عنوان مثال در مصیبت، فشار اقتصادی و گرفتاری‌ها صبر می‌کنند و خشم خود را فرو می‌برند و یا بر هوای نفس خود غلبه می‌کنند، اینها بدون حساب و کتاب به بهشت می‌روند.
برخی از افراد نیز بدون حساب به جهنم می‌روند مانند صدام که نیاز به حساب و کتاب ندارد.

حاج آقا قرائتی


  • منتظر تنها

معنای لغوی شفاعت‏

کلمه شفاعت از ریشه شفع به معنى جفت و ضم الشی‏ء الى مثله گرفته شده و نقطه مقابل آن وتر به معنى تک و تنها است  سپس به ضمیمه شدن فرد برتر و قوی ترى براى کمک به فرد ضعیف ‏تر اطلاق گردیده است. شفاعت در لغت به معنای خواهش گری و پایمردی کردن ، میانجی گری ، وساطت و پا در میانی کردن و درخواست عفو و بخشایش است.

این لفظ در عرف و شرع به دو معنى متفاوت گفته می ‏شود:

الف- شفاعت در عرف به این گفته مى‏ شود که شخص شفیع از موقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتى را در مورد مجازات زیردستان خود عوض کند.

گاهى با استفاده از نفوذ خود یا وحشتى که از نفوذ او دارند و زمانى با پیش کشیدن مسائل عاطفى و تحت تاثیر قرار دادن عواطف طرف و زمان دیگرى با تغییر دادن مبانى فکرى او در باره گناه مجرم و استحقاق او و مانند اینها.

بطور خلاصه شفاعت طبق این معنى هیچگونه دگرگونى در روحیات و فکر مجرم یا متهم ایجاد نمى‏ کند، تمام تاثیرها و دگرگونی ها مربوط به شخصى است که شفاعت نزد او مى‏ شود .

این نوع شفاعت در بحث هاى مذهبى مطلقا معنى ندارد، زیرا نه خداوند اشتباهى مى‏ کند که بتوان نظر او را عوض کرد، و نه عواطفى به این معنى که در انسان است، دارد که بتوان آن را برانگیخت، و نه از نفوذ کسى ملاحظه مى ‏کند و وحشتى دارد و نه پاداش و کیفرش بر محورى غیر از عدالت دور مى‏ زند.

ب - مفهوم دیگر شفاعت بر محور دگرگونى و تغییر موضع شفاعت شونده دور مى ‏زند، یعنى شخص شفاعت شونده موجباتى فراهم مى ‏سازد که از یک وضع نامطلوب و درخور کیفر بیرون آمده و به وسیله ارتباط با شفیع، خود را در وضع مطلوبى قرار دهد که شایسته و مستحق بخشودگى گردد، و ایمان به این نوع شفاعت در واقع یک مکتب عالى تربیت و وسیله اصلاح افراد گناهکار و آلوده، و بیدارى و آگاهى است، و شفاعت در منطق اسلام از نوع اخیر است.

و تمام ایرادها، خرده‏ گیری ها، و حمله‏ ها همه متوجه تفسیر اول براى شفاعت مى‏شود، نه مفهوم دوم که یک معنى منطقى و معقول و سازنده است.

معنای اصطلاحی شفاعت

بدون شک مجازاتهاى الهى چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامى ندارد، بلکه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا براى اطاعت از قوانین و در نتیجه پیشرفت و تکامل انسانها است، بنا بر این هر چیز که این ضامن اجراء را تضعیف کند باید از آن احتراز جست تا جرات و جسارت بر گناه در مردم پیدا نشود.

از سوى دیگر نباید راه بازگشت و اصلاح را بکلى بر روى گناهکاران بست بلکه باید به آنها امکان داد که خود را اصلاح کنند و به سوى خدا و پاکى تقوا باز گردند.

شفاعت به مفهوم قرآنی اش این است که شخص گنه کار به سبب پاره ای از جنبه های مثبت مانند ایمان یا انجام بعضی از اعمال صالح شباهتی به اولیاء الله پیدا کند و آنان با عنایات و کمک های خود او را به سوی کمال سوق دهند و از پیشگاه خداوند تقاضای عـفو کنند. به تعبیری دیگر حقیقت شفاعت ، قرار گرفتن موجودی قوی تر و برتر در کنار موجودی ضعیف تر و کمک کردن به او برای پیمودن مراتب کمال است.

 شفاعت در معنى صحیحش براى حفظ همین تعادل است، و وسیله‏اى است براى بازگشت گناهکاران و آلودگان و در معنى غلط و نادرستش موجب تشویق و جرات بر گناه است.

کسانى که جنبه‏ هاى مختلف شفاعت و مفاهیم صحیح آن را از هم تفکیک نکرده‏ اند گاه بکلى منکر مساله شفاعت شده، آن را با توصیه و پارتى‏ بازى در برابر سلاطین و حاکمان ظالم برابر مى‏ دانند! و گاه مانند وهابیان آیه را که مى‏ گوید: لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ در قیامت (از کسى شفاعت پذیرفته نمى‏ شود) بدون توجه به آیات دیگر دستاویز قرار داده و به کلى شفاعت را انکار کرده‏ اند.

ایرادات مخالفان شفاعت:

به هر حال ایرادهاى مخالفان شفاعت را در چند مطلب مى‏ توان خلاصه کرد:

1) اعتقاد به شفاعت ، روح سعى و تلاش را تضعیف مى‏کند.

2) اعتقاد به شفاعت انعکاسى از جامعه ‏هاى عقب مانده و فئودالیته است.

3) اعتقاد به شفاعت موجب تشویق به گناه و رها کردن مسئولیتها است.

4) اعتقاد به شفاعت یک نوع شرک و چندگانه پرستى و مخالف قرآن است!

5) اعتقاد به شفاعت مفهومش دگرگون شدن احکام خداوند و تغییر اراده و فرمان او است!

 همه این ایرادها از آنجا ناشى شده که شفاعت را از نظر مفهوم قرآنى با شفاعت هاى انحرافى رائج در میان عوام مردم اشتباه کرده ‏اند.

منبع: تبیان


  • منتظر تنها


امام صادق علیه السلام: روز قیامت که مردم در برابر پروردگار جهانیان برخیزند، چنان نزدیک به هم و فشرده اند که سهم هر کس از زمین [آن جا] به اندازه جاى پاى اوست، مانند تیر در تیردان، که نمى تواند از جاى خود تکان بخورد.  

الکافی 8/143/110


امام على علیه السلام: روز قیامت روزى است که خداوند همگان را، از اولین نفر تا آخرین نفر، براى رسیدگى به حسابشان و جزاى اعمالشان گرد مى آورد، در حالى که به فروتنى ایستاده اند و عرق از سر و رویشان مى ریزد و زمین آنها را مى لرزاند. [در آن روز ]نیکو حالترین مردم کسى است که جایگاهى بیابد و براى خود جایى پیدا کند! 

نهج البلاغة خطبه 102

دلایل اثبات قیامت:

1) همانطور زمین مرده در زمستان در بهار زنده می شود انسان مرده هم روزی دباره زنده می شود.

2) در فطرت انسان ها عدالت و عدالت خواهی وجود دارد در این دنیا تمام حق یک فرد داده نمی شود پس باید جایی وجود داشته باشد که حق به صورت تمام و کمال داده شود.

3) انسان موجودی بی نهایت طلب است پس چگونه می خواهد که عمر کوتاهی داشته باشد؟

4) خداوند کار بیهوده انجام نمی دهد ، جهان بی هدف نیست برای هر چیزی هدفی آفریده شده است مثلا هدف درخت میوه دادن و گل دادن است. پس باید اعمال خوب و بد ما هدفی داشته باشند.

5) انسانی که برای بار اول به این دنیا می آید دوباره هم می تواند به این دنیا بیاید.



 از اخــبــار آن دنیا بـا خـبــر شــویــد!

  • منتظر تنها